برونسپاری به استفاده از یک شخص ثالث داخلی یا خارجی برای انجام یک فعالیت یا تأمین کالاها یا خدماتی اطلاق میشود که معمولاً به صورت داخلی ارائه میگردند. شرکتها عموماً وظایف و عملکردهای غیرمحوری که میان سازمانها مشترک هستند را برونسپاری میکنند، مانند عملیات پشتیبانی (حسابداری، فناوری اطلاعات و منابع انسانی) و عملیات frontal (فروش، بازاریابی و پشتیبانی مشتری). انگیزههای اصلی برونسپاری شامل صرفهجویی در هزینهها؛ انعطافپذیری برای افزایش یا کاهش عملکردها و کالاها یا خدمات بر حسب نیاز؛ و دسترسی بهتر به مهارتهای خاص یا مواد اولیه است. روند تحول دیجیتال باعث شده بسیاری از سازمانها عملیات خود را از طریق برونسپاری فرآیندهای کسبوکار تقویت کنند. این امر اساساً بازار برونسپاری را تغییر داده است. کسبوکارها اکنون فراتر از برونسپاری خارجی و仲裁 نیروی کار مینگرند و در عوض از هوش مصنوعی و اتوماسیون برای ایجاد کارایی و مدرنیزه کردن فرآیندها بهره میبرند. پیمانکاری فرعی زیرمجموعهای از برونسپاری محسوب میشود. این روش شامل برونسپاری یک وظیفه یا تعهد خاص به یک پیمانکار فرعی یا ارائهدهنده خدمات است. پیمانکاری فرعی در صنایع پیچیدهتر مانند ساختوساز رایج بوده و غالباً یک arrangement موقتی است.
مناسبترین تأمینکنندگان ممکن است در داخل سازمان باشند. درونسپاری از منابع داخلی مانند یک شخص یا بخش خاص برای انجام وظایفی استفاده میکند که میتوانستند برونسپاری شوند یا قبلاً چنین بودهاند. حفظ وظایف و عملکردها در داخل سازمان، یک مزیت رقابتی ارائه میدهد زیرا سازمانها ممکن است هماهنگی بیشتری در محصولات و خدمات خود تجربه کنند. اگرچه درونسپاری اغلب یک استراتژی کاهش هزینه است، اما کنترل بیشتر بر فعالیت و سرعت در اجرای آن را نیز برای سازمانها فراهم میکند. این امر به این دلیل است که منابع لازم از قبل در سازمان وجود دارند؛ هر کارمند که این وظیفه را انجام میدهد از قبل با فرهنگ، محصولات، خدمات و پایگاه مشتریان شرکت آشناست—فقط ممکن است نیاز به برخی آموزشها یا ارتقای مهارت داشته باشد. با این حال، در برخی شرایط، یک مدل درونسپاری ممکن است انتخاب کند که کارکنان یا فرآیندهای جدید را در سازمان جای دهد تا به اهداف خاصی دست یابد.
برونسپاری نزدیک
برونسپاری نزدیک (نیرشورینگ) شامل انتقال فعالیتهای تأمین به مکانهای نزدیکتر به محل فروش کالاها یا خدمات است. این روش را میتوان یک استراتژی جایگزین برای برونسپاری سنتی دانست: هرچند برونسپاری به کشورهای دور ممکن است هزینههای نیروی کار ارزانتری ارائه دهد، اما مدیریت لجستیک در آن دشوارتر و پرهزینهتر است. برونسپاری به یک منطقه نزدیکتر، مدیریت روابط با شرکا را تسهیل کرده و همچنین هزینههای حملونقل و زمان تحویل را کاهش میدهد. در برخی موارد، فروشنده قراردادی ممکن است در یک کشور همسایه فعالیت کند، مانند یک شرکت آمریکایی که به مکزیک برونسپاری میکند. برونسپاری نزدیک همچنین میتواند خطر را کاهش دهد. به عنوان مثال، اختلالات زنجیره تأمین پیشبینیشان دشوار است. اما با وجود کارخانهها یا انبارهای نزدیکتر به دریافتکنندگان محصول یا خدمت نهایی، در صورت بروز بلایای طبیعی یا ناآرامیهای ژئوپلیتیکی، احتمال تأخیر یا لغو تحویل به مشتری کمتر خواهد بود.
تأمین تکمنبعی
تأمین تکمنبعی به معنای انتخاب تنها یک تأمینکننده برای تمام مواد اولیه، کالاها و خدمات است. این روش میتواند با استفاده از مواد منحصربهفرد، انحصار محصول ایجاد کند و زمان صرفشده برای مذاکرات قراردادی و انتخاب تأمینکننده را کاهش دهد. تأمین تکمنبعی همچنین زنجیرههای تأمین را سادهتر میکند که این امر تضمین کیفیت محصولات و رعایت استانداردهای اخلاقی تأمین را برای سازمانها آسانتر مینماید. اگرچه часто اصطلاحات تأمین تکمنبعی و تأمین انحصاری به جای یکدیگر استفاده میشوند، اما این دو مفهوم متمایز هستند: تأمین تکمنبعی یک استراتژی آگاهانه است که در آن کسبوکار تنها یک تأمینکننده را انتخاب میکند در حالی که گزینههای دیگری نیز در دسترس هستند. در مقابل، تأمین انحصاری وضعیتی است که تنها یک تأمینکننده برای یک محصول یا خدمت خاص وجود دارد و کسبوکارها امکان انتخاب alternatives را ندارند.
تأمین جهانی
تأمین جهانی به معنای تهیه کالاها یا خدمات از تأمینکنندگان در بازارهای بینالمللی است. این روش دسترسی کسبوکارها به منابع کمهزینه، مشوقهایی مانند معافیتهای مالیاتی و مهارتهایی که ممکن است در جغرافیای خودشان در دسترس نباشد را فراهم میکند. اگرچه معمولاً با خدمات برونسپاری شده در کشورهایی مانند هند، چین و اروپای شرقی exemplify میشود، اما تأمین جهانی مترادف با تأمین از کشورهای کمهزینه نیست، زیرا مورد دوم مشروط به هزینههای پایینتر نیروی کار و تولید است. در مقابل، شرکتها ممکن است حتی زمانی که صرفهجویی هزینهای عایدشان نمیشود، اما نیروی کار ماهر به صورت محلی یافت نمیشود، به تأمین جهانی روی آورند. کسبوکارها از تأمین جهانی برای دسترسی به مهارتها و فناوریهای پیشرفته با استفاده از برونسپاری فرآیندهای کسبوکار (همانطور که پیشتر ذکر شد) بهره میبرند. با این حال، اختلالات زنجیره تأمین ناشی از همهگیری COVID-19 و رویدادهای آبوهوایی اخیر، خطر وابستگی به تأمینکنندگان، مهارتها و شرکا در مناطق دور از عملیات را آشکار ساخته است.
مشارکتهای مشترک
مشارکتهای مشترک، همکاریهایی بین سازمانها برای دستیابی به یک هدف هستند. با همکاری و تلفیق نقاط قوت و منابع، سازمانها میتوانند بیشتر و سریعتر از زمانی که به صورت مستقل پروژه را انجام میدادند، به موفقیت دست یابند. همچنین آنها میتوانند با اشتراکگذاری نیروی کار و مهارتها؛ فناوری و نوآوری؛ بودجههای بازاریابی و تبلیغات؛ و سایر عملکردها و فرآیندهای تثبیتشده مانند تولید یا لجستیک، انتظار کاهش هزینه را داشته باشند. به عنوان مثال، شرکتهای حاضر در یک مشارکت مشترک میتوانند از صرفهجویی در مقیاس سازمان بزرگتر برای تولید کالاها یا خدمات با هزینهای که برای شرکت کوچکتر دستنیافتنی است، استفاده کنند. در جنبه زنجیره تأمین، مشارکتهای مشترک میتوانند قدرت چانهزنی با تأمینکنندگان را افزایش داده و همچنین خطر را محدود کنند. برای سازمانهایی که با کسبوکارهای یک بازار خارجی شریک میشوند، مشارکتهای مشترک فرصتهایی برای معرفی به مخاطبان گستردهتر نیز فراهم میکنند. به همین ترتیب، کسبوکارهایی که با برندهای دارای اعتبار مثبت همکاری میکنند، میتوانند از طریق این ارتباط، اعتبار خود را بهبود بخشند.
یکپارچگی عمودی
یکپارچگی عمودی زمانی رخ میدهد که یک سازمان، عملیات زنجیره تأمین خود را به جای برونسپاری، گسترش میدهد. این روش نیازمند سرمایهگذاری اولیه قابل توجهی است اما به سازمانها اجازه میدهد کنترل کاملی بر عملیات زنجیره تأمین و فرآیندهای تولید خود داشته باشند. این امر برای تولیدکنندگانی که مایلند به جای تکیه بر توزیعکنندگان، مستقیماً به مشتریان خود بفروشند، رایج است.
یکپارچگی عمودی دو جهت دارد – یکپارچگی به عقب و یکپارچگی به جلو:
**یکپارچگی به عقب** (یکپارچگی بالادستی) زمانی اتفاق میافتد که یک شرکت به تأمینکننده محصولات یا خدماتی تبدیل میشود که خود برای تولید محصولات یا خدماتش از آنها استفاده میکند – از طریق خرید شرکت دیگر یا گسترش عملیات خود. به عبارت ساده، یکپارچگی به عقب واسطهها را حذف میکند، کنترل را بهبود میبخشد و رشد را تسریع مینماید. برای مثال، اپل اکنون تراشههای مورد استفاده در مجموعه محصولات فناوری خود را تولید میکند.
**یکپارچگی به جلو** (یکپارچگی پاییندستی) زمانی رخ میدهد که یک شرکت کنترل توزیع یا فرآیندهای پس از تولید را به دست میگیرد. این امر به کسبوکارها اجازه میدهد هزینههای توزیع را کاهش داده و کنترل بیشتری بر نحوه فروش کالاها یا خدمات داشته باشند. برای مثال، یک برند کفش ممکن است با دور زدن فروشگاههای بزرگ، مالکیت فروش محصولات را از طریق فروش در فروشگاههای خردهفروشی خود به دست گیرد.
**واحدهای خدماتی اختصاصی (کپتیو)** واحدهای خدماتی اختصاصی (کپتیو سنترها) توسط سازمانها در کشورهایی تأسیس میشوند که کسبوکار ممکن است هنوز در آنجا حضور نداشته باشد، عمدتاً در بازارهای خارجی. کارکنان این مراکز کاملاً تحت استخدام شرکت هستند. محصولاتی که تولید میکنند یا خدماتی که ارائه میدهند مستقیماً به نفع سازمان است. مزایای مراکز اختصاصی شامل دسترسی به استعدادهای جدید یا بزرگتر، کاهش هزینهها و کنترل بیشتر بر عملیات در مقایسه با برونسپاری سنتی (و در نتیجه ریسک کمتر) میشود. با این حال، به دلیل سرمایهگذاری اولیه قابل توجه مورد نیاز برای راهاندازی این مراکز، کسبوکارها معمولاً تنها در مکانهایی که اهداف رشد بلندمدت دارند، آنها را تأسیس میکنند.